شعر در مورد بخت بد
شعر در مورد بخت بد
شعر در مورد بخت بد ,شعر درباره بخت بد,شعری در مورد بخت بد,شعر بخت بد,شعر درباره بخت بد,شعر از بخت بدم,شعر در مورد بخت بد,شعر راجع به بخت بد,شعری در مورد بخت بد
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بخت بد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بخت بد کرد هر چه کرد به من
نیستم چون ز بخت بد مظلوم
شعر در مورد بخت بد
نه عجب گر ز بخت بد گردم
بهر خلق چو مشک تو مز کوم
شعر درباره بخت بد
بخت نیکت به منتهای امید
برساناد و چشم بد مرساد
شعری در مورد بخت بد
حاسدانش همیشه سرگردان
غم بر ایشان ز بخت بد فیروز
شعر بخت بد
شب همه خلقان بخفته چشم من بیدار و باز
همچو بخت و طالع بیدار تو بیدار تو
شعر درباره بخت بد
این لطف و رحمت را نگر وین بخت و دولت را نگر
در چاره بداختران با روی چون ماه آمده
شعر از بخت بدم
خود گلشن بخت است این یا رب چه درخت است این
صد بلبل مست این جا هر لحظه کند لانه
شعر در مورد بخت بد
باغ و بهار و بخت بین عالم پردرخت بین
وین همگی درخت ها رسته شده ز دانه ای
شعر راجع به بخت بد
پیشتر آ تو ای پری از ترشی تویی بری
تاج و کمر عطا کنی بخت بلند می دهی
شعری در مورد بخت بد
زهی کوچ و زهی رحلت زهی بخت و زهی دولت
من این را بی خبر گفتم حریفا تو خبر داری
شعر در مورد بخت بد
مثال تیر مژگانت شدم من راست یک سانت
چرا ای چشم بخت من تو با من کژ چو ابرویی
شعر درباره بخت بد
چون کلام تو شنید از بخت نفس ناطقه
کرد صد اقرار بر خود بهر جهل و الکنی
شعری در مورد بخت بد
هله ای روح مصور هله ای بخت مکرر
نه ز خاکی نه ز آبی نه از این چرخ اثیری
شعر بخت بد
همه در بخت شکفته همه با لطف تو خفته
همه در وصل بگفته که خدایا تو کجایی
شعر درباره بخت بد
ز تو بخت و جاه دارم دل تو نگاه دارم
صنما بر این قرارم هله تا تو شاد باشی
شعر از بخت بدم
بی خواب و بی قراری شب های تا به روز
خواب تو بخت بست که بسته سعادتی
شعر در مورد بخت بد
مستی از آن دید و داد شادی از آن بخت شاد
چشم بدت دور باد تا که کنی لمتری
شعر راجع به بخت بد
بلند بخت نهالا! بهار تربیتا!
که از نسیم هواداریت گلستانم
شعری در مورد بخت بد
آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟
وآن دولت از کجا که تو بازآیی از درم؟
شعر در مورد بخت بد
منم دایم تو را خواهان، تو و خواهان خود دایم
مرا آن بخت کی باشد که تو خواهان من باشی؟
شعر درباره بخت بد
در جهان هر که ز خاک در او سرمه نکرد
دیده بخت بدش اعمش و اعمی بینند
شعری در مورد بخت بد
یاران شدند مست و مرا بخت خفته ماند
بیدار کن به بوی می این خفته را ز خواب
شعر بخت بد
دریغا روزگار خوش که من در جنب میمونت
بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام همزانو
شعر درباره بخت بد
بیا که دولت نو یافت از تو بخت جوان
بیا که خلعت نو یافت از تو مشتاقی
شعر از بخت بدم
یک نفری بخت ور از تو خوش و میوه خور
یک نفری خیره سر گشته که آخر کجاست
شعر در مورد بخت بد
ز یار زشت نامت زشت شد نام و سزاواری
چنان کز بخت فرعون لعین بدبخت شد هامان
شعر راجع به بخت بد
با بیم و ناامید به سختی زی او شدم
زو بختیار گشتم و شد بخت یار من
شعری در مورد بخت بد
مادر توست این جهان بنگر کز این مادر همی
نیک بخت و جلد زادی یا به نفرین و خزی
شعر در مورد بخت بد
کی باشد از تو طالعم کاین بخت اختر سوخته
گرداند از تأثیر خود ، سد اختر فیروز را
شعر درباره بخت بد
هر چند سیل فتنه گر چون بخت باشد ور رسی
کشتی به دیوار آوری ویرانه درویش را
شعری در مورد بخت بد
خونی که بود در تن ما، سوخت چون نفس
وز بخت بد هنوز به قاتل نمی رسیم
شعر بخت بد
فکر رنگین جلوه دیگر کند با بخت سبز
خوش نماید لاله ای کز طرف کشت آمد برون
شعر درباره بخت بد
مرا از کسوت بخت سیه عریان کن و بنگر
بیفشان ز اخگر من گرد، خاکستر تماشا کن
شعر از بخت بدم
بخت سیاه من چه عجب سبز اگر شود
جایی که آه، سنبل و ریحان شود ز حسن
شعر در مورد بخت بد
ای آن که سنگ را به نظر لعل می کنی
بخت مرا به نیم نظر ارجمند کن
شعر راجع به بخت بد
چیست بخت سبز تا از آسمان خواهد کسی
زان بهار بی خزان قانع به این حاصل مشو
شعری در مورد بخت بد
کی بخت خفته وا کند از کار ما گره؟
از رشته هیچ کس نگشاید به پا گره
شعر در مورد بخت بد
از بخت شور در نمک آبم چو مغز تلخ
می روترش کند چو درآید به شیشه ام
شعر درباره بخت بد
شراب سر که برآید چو بخت برگردد
چو جوش فتنه شود، آب سرکشد ز تنور
شعری در مورد بخت بد
رساند آخر به دست من سر زلف رسایش را
چه منت ها که دارد بر سرم بخت رسای من
شعر بخت بد
من از اثر عشق، سیه بخت و سیه روز او
از مدد حسن، سیه چشم و سیه مو
شعر درباره بخت بد
همیشه عاشق دیدار اوست دیده بخت
مدام شایق بالای اوست جامه جاه
شعر از بخت بدم
از بخت تیره روز نداریم شکوه ای
زیر سیاه خیمه لیلی نشسته ایم
شعر در مورد بخت بد
به صد لب چون نخندد بخت بر امید نایابم؟
نبات از سرو می جویم، ثمر از بید می خواهم
شعر راجع به بخت بد
بر سر بخت سیه خاک سیه زیبنده است
ما به هندوستان نه بهر مال دنیا می رویم
شعری در مورد بخت بد
فروغ عشق خورشیدی است در ابر وجود من
که نیل چشم زخم از بخت چون نیلوفرم دارد
شعر در مورد بخت بد
زجان سیرست هر کس می نهد انگشت بر حرفم
به گرد راه گردد بخت چون از مار برگردد
شعر درباره بخت بد
تیرگی از بخت ما صائب سخن بیرون نبرد
شمع روشن کرد محفل را و پیش پا ندید
شعری در مورد بخت بد
به اشک من گل و گلزار شعر فارسی خندان
من شوریده بخت از چشم گریان ابر نیسانم
شعر بخت بد
آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم
شعر درباره بخت بد
سروم سر نوازش در پیش و من به حیرت
کز بخت سرکشم چیست این پایه سر به راهی
شعر از بخت بدم
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
شعر در مورد بخت بد
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
شعر راجع به بخت بد
به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم
ز بخت تیره خدایا چه دیدم و چه کشیدم
شعری در مورد بخت بد
خوشست پیری اگر مانده بود جان جوانی
ولی ز بخت بد از من نه جسم ماند و نه جانی
شعر در مورد بخت بد
بخت سبز از قلزم گردون سیمابی مجوی
گریه ای سر کن که آن عنبر درین دریا پرست
شعری در مورد بخت بد
از بخت سبز چون شمع صائب گلی نچیدیم
در اشک و آه شد صرف یکسر وجود ما را
شعر درباره بخت بد
ما را ز بخت سبز چه حاصل، که از بهار
داغ است قسمت جگر لاله زار ما
شعر بخت بد
همان ز بخت سیه پیش پا نمی بینم
اگر چه هر سر مو شمع روشنی است مرا
شعر درباره بخت بد
ببین چه ساده دل افتاده ایم با این بخت
که چشم آب ز چاه ذقن بود ما را
شعر از بخت بدم
ننازم چون به بخت خود، که در عهد جنون من
دل سنگین به جای سنگ می بارد ز دامن ها
شعر در مورد بخت بد
کهنسالی می کم زور را پر زور می سازد
پس از پیری است گر بخت جوانی هست عاشق را
شعر راجع به بخت بد
ننازد چون به بخت سبز خود قمری درین گلشن؟
که بر فتراک سرو از طوق می بندد سر خود را
شعری در مورد بخت بد
خواهی همی دیدن چنین با تو بوم دایم قرین
بینم ز بخت همنشین وصلت ز پیش و هجر پس
شعر در مورد بخت بد
لیکن زمانه ای تو و بر من ز بخت بد
هر چه از زمانه آید حقا که عار نیست
شعر درباره بخت بد
سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در
تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید
شعری در مورد بخت بد
گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من
وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر
شعر بخت بد
وه که گر یک شب پس از عمری به خوابت دیدمی
آن هم از بخت سیه گرم عتابت دیدمی
شعر درباره بخت بد
نی خود آن نرگس به خونم راه داشت
بخت من، کان غمزه بد خو نخفت
شعر از بخت بدم
عشق اگر چه نشان بخت بد است
نزد عاشق سعادت ابد است
شعر در مورد بخت بد
اسباب کامرانی از بخت بد چه جویم؟
کز ثغبه مغیلان ریحان برون نیامد
شعر در مورد بخت بد
- ۹۶/۱۱/۰۸